محل تبلیغات شما

آرزوهای بر باد رفته



دلم برای تو که نه!

ولی برای روزهای با هم بودنمان تنگ شده

برای تو که نه!

ولی برای مواظب خودت باش” شنیدن تنگ شده

برای تو که نه!

ولی برای دلی که نگرانم میشد تنگ شده

راستش! برای اینها که نه

برای خودت

دلم خیلی تنگ شده.


خط به خط برایت مینویسم
از روزهای بی تو
از پاییز های بی معنی
از زمستان های یخ بسته
از اردیبهشت بی عشق
خط به خط مخاطبم تویی
میدانم نمیخوانی
اما تمام امیدم
به کلاغ های دور و بَرم است
برایت از این دوری
خبر بیاورند
شاید یک کلاغ چهل کلاغ کردند
دلتنگی مرا جار زدند
و تو با یک نسیم
به دیدار این معشوق فراموش شده آمدی
مینویسم شاید آب روُد
برایت از این دلتنگی خبر آورد
میدانم نمیخوانی
اما من هزاران بار برایت مینویسم


آدم‌هایی که برای مدت خیلی طولانی تنها بوده‌اند،
گاه زودرنج و پرتوقع و گلایه‌مند می‌شوند.
تنهایی» جزیره‌ای‌ست که گاه باید به آن سفر کرد،
اما نباید به آن مهاجرت کرد،
در آن اقامتِ دائم گزید و شهروندش شد.

#احمد_شاملو

اول راهنمایی یه رفیق داشتم که با هم مدرسه می رفتیم خونه شون دو تا کوچه با ما فاصله داشت. من هر روز ساعت هفت صبح ، صبحونه خورده یا نخورده از خونه می زدم بیرون.زنگ مدرسه ساعت هفت و نیم می خورد. از خونه مون تا مدرسه بیست دقیقه راه بود.می رفتم دَم در خونه ی رفیقم دنبالش، در خونه شون رو می زدم آقا تازه از خواب بیدار می شد. همین طور که خمیازه می کشید می گفت الان میام. با خون سردی لباس می پوشید ، صبحونه می خورد، به موهای وزوزیش ژل می زد. هر بار صداش می زدم و می گفتم‌ کجایی دیر شد فقط یه کلمه رو تکرار می کرد. اومدم . اومدم. ساعت هفت و نیم تازه تشریف فرما می شد. تا وقتی به مدرسه برسیم از استرس سکته می کردم چون می دونستم اگه‌ناظم مدرسه ما رو ببینه و نتونیم یواشکی بریم تو صف، یه تو گوشی مهمونش هستیم. هفته ای دو سه تا تو گوشی رو می خوردیم. به من و رفیقم می گفت کنار هم وایسیم، خودش رو به رومون بود. با دست راستش می زد تو گوش چپ من، با دست چپش می زد تو گوش راست اون. هر بار تو گوشی می‌خوردیم رو می کرد بهم و می‌گفت به جون هر چی مَرده از فردا زودتر بیدار میشم. نمی دونم چرا با این قسم های دروغش نسل ما مردا منقرض نشد. این داستان چند ماه تکرار شد و من برای اشتباه یکی دیگه بارها و بارها تنبیه شدم.
دوس نداشتم تنها برم مدرسه ، تو عالم رفاقت درست نبود به خاطر یه تو‌ گوشی قرار هر روزمون رو بی خیال بشم. یه روز که داشتیم می رفتیم مدرسه، صد متر مونده بود به مدرسه بهش گفتم صبر کن من یه خودکار بخرم‌ بیام، خودکار رو که خریدم‌ دیدم نیست. از دور دیدم وارد مدرسه شد.
چند دقیقه هم برام صبر نکرد.صبر نکرد چون نمی خواست به خاطر من چند دقیقه دیر برسه مدرسه ، نمی خواست به خاطر من حتی یه تو گوشی بخوره!
اون از چشم ناظم در رفت و من نه، اون روز تنها تو گوشی خوردم. نوش جونم مهم نبود دیگه درد نداشت ولی یه چی رو فهمیدم. اینکه تو‌ زندگی برای همه ی ما حداقل یک بار اتفاق افتاده که به خاطر اشتباه دیگران تنبیه بشیم اما باور کنید این تنبیه شدن نیست که درد داره، اون چیزی که درد داره این هست که بفهمی کسی که به خاطر اشتباهاتش مدت ها زجر کشیدی حاضر نیست یه بار ، فقط یه بار جای تو باشه. برای همین درد هست که خیلی از آدم ها تنها زندگی می کنن . تنها مدرسه میرن !

#حسین_حائریان

چه بهانه ای قشنگ تر از این , که بخواماز تو بنویسم . دلم می خواد اون جوری بنویسم که دلم می خواد طوری بنویسم که گلها غنچههاشون واشه وقتی صدای محبت از ته دلمو می شنون دلم می خواد طوری بنویسم که خورشیدبازم بخنده بیشتر از وقتی که چشاتو به روی این دنیا وا کردی و با گریه هات خواستی بگیکه دنیا رو نمی خوای ولی وقتی که حس کردی خیلی ها دوستت دارن وقتی که بوی عشقو احساسکردی دوست داشتی که شکفته شی دلم می خواد طوری بنویسم که همه ستاره های هفت آسمونبخوان که ستاره بخت خوش تو باشن دلم می خواد طوری بنویسم که تمام گلها بهت حسادتکنن دختر شاه پریان و تمام ملکه های دنیا ندیمه ات شن دلم می خواد طوری بنویسمکه تا حالا ننوشته باشم طوری که واژگان تسخیر شده ام بهم حسادت کنن تا من یک باردیگه اونا روبرای تو افسونگر دلها افسونش کنم . امروز فرشته های زمین و آسمون هم اینجان. اونا هم مثل من خیلی دوستت دارن . دلم می خواد اون جوری بنویسم که دلم می خواد ,یه صدایی که دل سنگ کوهو بشکنه دریا رو طوفانی کنه . زمینو بلرزونه اون جوریکه همه بدونن این فریاد شادی یک دوسته از تولد نفسهایی که بهش نفس میده از تولدنفسهایی که نفسها رو از قفس تن آزاد می کنه دلم می خواد طوری بنویسم که انگار امروزتولد پروازه پرواز عشق , پرواز دوستی ها , پرواز زمزمه های محبت مثل صدای بوسهچشمه بر صورت سنگ و شکست سکوت شب مثل آرامش کویر زیر ستاره های بیدار مثل صدایگریه کودکی که تازه به دنیا میاد و بوی تو رو حس می کنه آخه تو همون آرزوی دیروزی همونی که بدیها رو نمی شناسه همونی که همبازی فرشته هاست دلم می خواد جوریبنویسم که دنیا احساس کنه با تولد تو به دنیا اومده و واژگان افسون شده ببینن که هستافسونگری که بتونه افسونگر اونا رو افسونش کنه دلم می خواد جوری بنویسم که ابر اندوهجرات نگاه کردن به تو نازنینو نداشته باشه و خورشید زندگی به خودش بنازه که با نازنگاه توست که زندگی می کنه تا به آدمای دیگه جون بده آره امروز روزیه که خورشیدآسمون , خورشید خدا , خورشید عشق از به دنیا اومدن خودش به اوج خوشحالی و خوشبختی رسیده و امروز روزیه که من یک بار دیگه بر اوج بلند ترین قله های خیال نشسته ام تا برایرویایی ترین دختر واقعی دنیا بنویسم . امروز روز تولد توست تولد انسانی دیگر درگوشه ای از این کره خاکی خاکی که یک بار دیگه با روح محبت من و تو به دنیا اومده و صدای عشق و تولد یعنی صدای انسانهایی که زمان را به زنجیر می کشند تا از دوستداشتن ها بگویند عزیز ! تا زمانی که با نگاه یکرنگی به هم می نگریم تولدها متولد می گردند و هر لحظه به دنیا می آییم دلم می خواهد آن طوری بنویسم که طوفانآرام , صدای قلب مرا , پیام شادی مرا به قلب مهربان و گوش جانت برساند تابدانی کهبا تولد تو متولد گشته ام . تا بدانی که قلب قلمم به دیدن نام تو می لرزد و احساس تولدیدوباره را دارد . بهترین ها را , نیک ترین ها را برای تو می خواهم دلم می خواهدتا سپیده و سحر همچنان بنویسم و از تولد تو آرزویم بگویم از وقتی که شب می خوابدتا بگویم که بیدارم از وقتی که نسیم دریا گونه هایم را می نوازد و برایم از مرواریدنادر در دل صدف می گوید آن مروارید کمیابی که همه دوستش می دارند , یگانه ای که بابیگانگی بیگانه است . دلم می خواهد بر خاک زمین , بر ابر آسمان , بر آفتابی که دوستمی دارد جای تو باشد بنویسم که امروز تولد آفتابی روشن تر از آفتاب است . تولد بارانیکه غبار های غم را می شوید تا گلهای شادی سر از خاک بر آورند تولدت مبارک همیشهشاد باشی , همیشه تندرست باشی , همیشه زنده باشی و در کنار آنان که دوستشان می داریبه آرامش و خوشبختی برسی


آخرین جستجو ها

نهالستان پارس|فروش نهال در خراسان رضوی|نهالستان درمشهد|نهال گردو Kari's notes مجتمع پلی اتیلن مازندران ، مخزن آب صادراتی وبلاگ جهان بانه خبرگزار ورزشی kupanliha hipsexiphi aboozar jafarzadeh snicunmelo myg-m-s